مي گم قضيه از اين قرار بوده كه حضرت سليمان به خدا گفت من مي خوام يك روز همه بندگان تو را رزق رو روزي بدهم
3 سال كار كردند غذا تهيه كردند آخر كار يه ماهي همه اون سه سال كار را خورد و گفت هنوز سير نشده ام
دستت طلا كه ظرب المثل هاي ملي ما رو داري مي نويسي